دنیای رمان من

دنیای رمان

دنیای رمان من

دنیای رمان

قسمت چهاردهم رمان هووووو کجایی

  

*من فقط با تعجب داشتم گودزیلا را نگاه می کردم  که فردوس امد و گفت




یاشار به خاطر من نزار بخوره دختر مردم مریض می شه 




گودزیلا   هم نگام  کرد و سوسوک را از دستم گرفت که زنگ خورد همه بچه ها پخش شدن



فقط من و طناز و فردوس و ارسلان و گودزیلا موندیم




که من داد زدم




گودزیلا اگه زنگ نمی خورد سوسکو می خوردم




یاشار امد جلو زل زدم تو چشمام گفت



بدبخت دعا کن دلم به حالت سوخت



*اووف دست زد را نقطه ضعفم بهم گفت بدبخت نتونستم جلوی خودمو بگیرم یکی زدم تو



گوشه یاشار گفتم



بدبخت خودتی




بعد ارسلان امد جلوم




گودزیلا داد زد بروو ببینم تو کی هستی که می خوای منو بزنی برو خودتو جمع کن با اون



دوست پسر خرت اسمش چی بود آهان سهیل دیونه




چیی؟؟؟؟؟؟؟ به دوست من می گی دیونه حداقل سهیل لیاقت منو داره اما تو چی به



خواهر دوست صمیمیت چشم داری ها؟؟؟؟؟؟؟؟



ارسلان گفت



چییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟




بعد با کله رفت تو صورت یاشار




یاشار گفت




چیییییییییی؟؟؟؟؟




بعد فردوس خندید گفت




نه طوری که فکر می کنید نیست اون موقع من و یاشار دنبال ارسلان می گشتیم بین من و



یاشار  چیزی نیست




بعد ارسلان کله یاشار را بوسید گفت




معذرت می خوام داداش




بعد طناز پرید گفت




اه چه جالب تو فکر می کنی سهیل دوست پسر دنیززز هههههه استخرالله برادرشه





* یعنی این بشر نمی تونه جلوی زبونشو بگیر می خواستم یکم گودزیلا را اذیت کنم


بعد یاشار گفت




اه برادرته




بعد من گفتم



په نه په  خواهرمه اما مواظب خودت باش تلافی این کارت را سرت




 در میارم درظمن چون 3 بار کتک خوردی-15-11 به نفع تو




خلاصه رفتیم تو کلاس که شاهین امد سمت من و طناز شاهین یکی از پسرهای کلاس بود




بعد دوتا کارت دعوت بهمون داد و گفت




بچه ها امروز تولده منه منتظرتونم سوسک توله ها بیان دیگه


طناز گفت


واااییی من آمادگی ندارم




بعد شاهین گفت مگه می خوای موشک هوا کنی والا






بعد من گفتم




شرایطی داره که من بیام






ها بنال ببینم شرایطت چیه



فرش قرمز زیر پام پهن کنی بعد به راننده شخصیت بگو بیاد دنبالم



برووو ببینم راننده شخصیم کجا؟؟؟؟؟؟ اما قالیچه قرمز داریم درظمن 1 نفره هم هست




هرجا می خوای بری بهت می دم زیر پات پهن کنی می شه فرش قرمز  بچه ها بیان  دیگه



روتون حساب باز کردم فعلا باییییییییییییییی



بایییییییییی




بعد فردوس امد پیشمون و گفت




اه شماهم دعوت شدید




بعد طناز گفت 




په نه په فقط شما دعوتید




بعد هرسه تاییمون خندیدیم




هرهرهرهرهرهرهرهرهرهر




فردوس جون توهم بیاپشت ماما بشین صندلی خالیه توهم دیگه از خودمونی دخیییی



باش داش  






می خوای برای جشن چی بپوشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟




طناز گفت




لباس




هههههههههههههههه خب چه لباسی ؟؟؟؟؟




مجلسیه پوشیده اوکیییی




واااااااااااییی منظورم این که چه شکلیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولش کن فردوس تو بگو





منم می خوام یک لباس دنباله دار قرمز بپوشم بعد یک شال قرمز با کفش های مشکی با



کیف مجلسی مشکی



اوووووووووووووووووووووو چه خوشکل می شی دخییییییییییی بعد همه فکر میکنن امدن



عروسیه تو و شاهین




هههههههههههههههههههههههههه




بعد طناز گفت فلفل نریز نمکدون




ههههههههه اخه چه ربطی داره





بعد فردوس گفت




اه بچه ها نگاه کنید تولد شاهین توی سالن عروسیه





اه آره




طناز گفت/ چه باحال




الان کجااش باحاله




که تو سالنه




دیونه




*خلاصه زنگ خونه خورد و با ماشین طناز رفتیم خونه ما طناز منو رسوند و بعد خودش رفت



اه سلام و  مامان و سلام و باباااااااااا




سلام دخترم





*هردوشون را سفت بغل کردم




واییییی دنیز خفه شودم ولم کن مادر




 نه مامانییییییی



 

*دییدم یکی محکم زد پشت کلم




آخخخخخخخخ مترسک چرا می زنی؟؟؟؟؟؟؟؟




سلام دنیز میمون خوبی ؟؟؟؟؟؟؟



سلام سوغاتی برام چی آوردی ؟؟؟؟؟




برات تاصبح توحرم امام رضا دعا کردم چیزی از این بالاتر می خوای ؟؟؟؟؟؟




خب یک چیز کوچیک برام می آوردی ؟؟؟؟؟؟؟؟




نه نشد از این بالاتر چیزی دیگه نیست



 خب من برم تو اتاقم لباسامو عوض کنم




*رفتم تو اتاق اه روی تختم یک کادو بود اه از طرف سهیل بازش کردم یک تنیک بنفش بود



خلاصه تونیک را پوشیدم رفتم دستشویی دستمامو هم شستم بعد رفتم سر میز غذاخوری





سهیل/ به چه تنیک خوشکلییی اینو کی برات گرفته ؟؟؟؟؟




نمی دونم والا فکر کنم مترسک جونم  وااااییییی مرسی مترسکم تو چه قدر مهربونی از



کجا فهمیدی من بنفش دوست دارم؟؟؟؟؟




چون هر روز ازم می پرسی می دونی رنگ مورد علاقه من چیه ؟؟؟؟؟؟؟




هههههههههههههه




به به مامان چی درست کردی؟؟؟؟؟؟؟




سهیل / بوی کباب بوی دوغ بوی ترشی با اینا زمستونو سر می کنم




منم باهاش خوندم با اینا خستگی مو در می کنم



بعد من و سهیل بلند گفتیم بوی عیدی بوی نو.... بابا ما عیدی می خوایم یالا





بابام خندید و گفت / اول کباب را بخوریم بعد عیدی هم بهتون می دم




*خلاصه کباب را خوردیم بعد به قول طناز آرغ مشتی هم زدیم ظرف ها هم خودم شستم






نظرات 1 + ارسال نظر
شقایق یاهمون دنیز جمعه 8 فروردین 1393 ساعت 12:43

مهسا حرف دیشب من بهت:مگه میخوای موشک هواکنی؟ ههههههههههههه

هههههههههههه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.